خدایاپرنده ی کوچک وجودم،
چگونه شکر وسعت آسمان تو گوید
و پاهای خرد و خسته ام،
چگونه جاده ی بی انتهای ثنای تو گوید
چگونه شکر تو گویم که سراپای وجودم
غرق در نعمت های توست
تویی که مرا به زینت ایمان آراسته ای
و در خیمه ی لطفت منزل داده ای
تویی که گردنبند ناگسستی منت هایم را
بر گردنم آویخته ای
خدایا!تشنگی عمیق من و باران مداوم و بی حد و حصر تو
مرا از اقامت در زیر خیمه ی شکرت بازداشته است
و دست یاری هر لحظه ی تو
در نشیب و فراز صخره های صعب زندگی
مرا از اندیشه ی پرتگاه های ناسپاسی واگذاشته است...
الهی!از خود ناامیدم،
از رحمت خود امیدوارم کن
الهی!به جرم خویش درمانده ام،
لطف خویش را در کارم کن
الهی!دردم دوا تو دانی،